22


من و خط خطی هایم

من چرا آمده ام؟

 

تن من هر شب میمیرد

و باز هر صبح زاییده میشود

به امیدی عبث

که شاید تا شب معجزه ای شود

شاید امروز اتفاقی بیفتد

و شاید برای امروز زاییده شده ام.

ولی افسوس

افسوس

هیچ چیزی نیست

امروز هم مثل دیروز

شروع و پایانش یکی بود.

 

تن من از این امیده بیهوده میمیرد

تن من دارد روزهای آخر را میگذراند.

تن من

تن بی گناه من.

دلم برای زن بودن تنگ میشود

دلم برای زن بودن میسوزد

بیشتر از خودم

دلم برای این جنس میسوزد.

کاش باد بودم

باران بودم

آب بودم

ولی زن زاییده نمیشدم

یک زن فراموش شده

زن پنهان

یک زن با هویت گم شده

حتی برای خودم

برای من دنیای خالی

و دنیای خالی.

 

1/8/90



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:,ساعت 23:33 توسط همین سمیرا| |


Power By: LoxBlog.Com